به حیف نون میگن: توی شهرتون آثار باستانی هست؟ میگه نه، ولی دارن می سازن
حیف نون میره کولر بخره، یارو میگه: کولر آبی می خوای؟
حیف نون میگه: فرقی نمی کنه، قرمز بده
حیف نون قبل از مرگش وصیت می کنه، می گه: من نماز قضا ندارم، فقط به اندازه 40 سال برام وضو بگیرید!
به حیف نون میگن فرق لامپ با مهتابی چیه؟ میگه لامپ گرده ولی نور میده. مهتابی درازه ولی نور میده!
به حیف نون می گن بیا اینجا به انگلیسی چی می شه؟ میگه: کام هیر.
میگن حالا برو اونجا به انگلیسی چی میشه؟ میگه: میرم اونجا میگم کام هیر!
حیف نون اول سخنرانیش هول میشه میگه بنام حضرت دوست که هر چه می کشیم از اوست!
حیف نون از ژاپن برمی گرده. بهش میگن اونجا مشکل زبان نداشتی؟
میگه: من نه، ولی ژاپنی ها چرا.
حیف نون شیلنگ آب می گیره روی تلویزیون میگه نگفتم اینجا فوتبال بازی نکنید؟
حیف نون به پسرش میگه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟
پسر به پدر جواب می ده: پدر جان! هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟
حیف نون داشته هلو می خورده، به هسته اش که می رسه میگه به به! گردو هم داره!
حیف نون صبح یک لیوان خاک شیر می خوره، تا شب معلق می زنه که ته نشین نشه!
حیف نون داشته تو خیابون به یه دختر نگاه می کرده. یکی بهش میگه مگه تو خواهر و مادر نداری؟ میگه چرا... ولی به این خوشگلی نیستند!
یه روز 40 تا کله رو با 40 تا پاچه میندازن تو دیگ و از حیف نون می پرسن از کجا بدونیم کدوم پاچه مال کدوم کله است؟
حیف نون میگه: زیر پاهارو قلقلک میدیم، هر کله ای که خندید می فهمیم مال اون پاچه است!
هیتلر به ناپلئون میگه: ما برای شرف می جنگیم، ولی شما برای پول می جنگید.
ناپلئون جواب می ده: هر کسی برای آنچه ندارد مبارزه می کند!
نیروی انتظامی می ریزه خونه حیف نون.
حیف نون با منقل می پره تو استخر میگه از اینجا به بعدش به شما ربطی نداره به نیروی دریایی ربط داره.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب